خدایا

خدای خوب

خدایا

خدای خوب

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
نویسندگان

استثمار(Exploitation) در لغت به معنای استفاده از موفقیت، بهره کشى کردن سوء استفاده ،بهره بردارى، انتفاع، استخراج می باشد. واژه استثمار از ریشه «ثمر» و معادل فارسی آن «بهره کشی» است و در مباحث اقتصادی و اجتماعی به معنای استفاده و بهره بردن از کار کسی دیگر است. معنا و مفهوم علمی استثمار چنین است: به دست آوردن مجانی محصول کار یک فرد از جانب فردی که صاحب خصوصی وسائل تولید است، متاسفانه این شیوه در جامعه کنونی ما سیار زیاد دیده می شود. اما نظر امام در این مورد:
امام علی: «...فُجناةُ ایدیهم لا تکون بغیرِ افواههم: آنچه دستهای آنان چیده (و محصول کار آنان) است به دهان های دیگران نخواهد رسید.»
از شیوه های ستم بنیادِ اقتصادی که با هیچ عدل و تعادلی سازگار نیست، کم بها دادن به کار و کارهای مردم است. درس آموزان مدرس وحی، این اصل را از قرآن آموخته اند آنجا که می فرماید:
«... یا قوم اعبدواللّه ... و اوفوا الکیل و المیزان بالقسط و لا تجنسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین؛ (هود/ 85 ـ 84) ای مردم خدای را بپرستید... و پیمانه و ترازو را تمام و به عدل دهید، و چیزهای (کار و کالای) مردمان را کم بها مکنید، و همچون تبهکاران در زمین به تبهکاری مپردازید.»
امین الاسلام طبرسی درباره معنای این آیه می گوید: «و لا تجنسوا الناس اشیاءهم»، ای و لا تنقصوا الناس حقوقهم حق مردم را کم مکنید.»
«بخس اشیاء و کم بها دادن به کار و کالای مردم»، دو گونه صورت می گیرد، نخست اینکه مواد خام و کالاهای مورد نیاز و دارای ارزش اقتصادی، که با رنج و تلاش از معادن و مزارع و دریاها و دشتها و... استخراج می شود، و به سرمایه داران و کارخانه ها عرضه می گردد. سرمایه داران با مکانیسم ویژه ای نسبت به آنها «بخس» اعمال کنند، و بها و ارزش واقعی آن ها را نپردازند. و این استثمار و تصاحبِ ثمره کار دیگران و نادیده گرفتن حق آنها بی عدالتی ای بزرگ است.

با توجه به اینکه استثمار در دنیای امروز و کارخانه داریهای گسترده جدید، بسیار گسترده تر و کوبنده تر است و وسائل ارتباطی جدید راه را برای تبانی و اتحاد علیه کارگران یا تولیدکنندگان مواد خام، بسیار هموار کرده است. از این رو کمبودداری و فقر در تمدن امروز بیشتر فاجعه بارتر و عمومی تر از تمدن های گذشته است. فقر و مشکلات اقتصادی بیش از یک میلیارد انسان، دلیل آشکار انواع ظلم های اقتصادی و رواداری «بخس» و کم بها دادن به کار و کالای انسان است

دیگر اینکه دستمزد کارگر و کشاورز به اندازه ارزش واقعی آن پرداخت نشود. نظام های سرمایه داری با راه کارهای ویژه ای از دستمزد کارگران می کاهند. صاحبان صنایع با اتحاد و همبستگی سطح دستمزدها و نرخ کار را پایین نگهمیدارند و با کم بها دادن به کار انجام شده روی هر کالا (یعنی «بخس») کارگران را استثمار می کنند. در سایه این مکانیسم، سرمایه داری به اموال بادآورده ای دست می یابد، و همواره از رشد سرمایه و سلطه بر بازار کار و بازارهای اقتصادی برخوردار می گردد؛ و در برابر، توده های کارگر و کشاورز، روزبه روز ناتوان تر و زمین گیرتر می شوند، و بدینگونه هاست که اجرای عدالت را ناممکن می سازند، و توازن اقتصادی جامعه را برهم می زنند.
امام علی: «لن یتمکن العدل، حتی یذّل البخس، هرگز امکان ندارد عدالت برقرار گردد، مگر اینکه (نظام استثماری) کم بها دادن (به کار و کالای مردمان) از میان برود.»
پیامبر بزرگوار در واپسین لحظات زندگی، که انسان های بزرگ، مهمترین و ارزشمندترین تجربه های خویش را بر زبان می آورند، به چند محور حیاتی در آیین زمامداری توجّه می دهد:
1. به کشاورزان ظلم نشود و دستمزد آنان بحق و عدل پرداخت گردد.
2. دست واسطه های اقتصادی قطع شود. آنانکه زمین را اجاره می کنند و بدون انجام کاری آنرا به بهایی بیشتر اجاره می دهند.
3. به کارگران تحمیل نشود، و به کاری مجبور نگردند، و به بیگاری کشیده نشوند.
امام علی، به روایت امام رضا  از پدرانش از پیامبر(ص): «انّ اللّه  ـ عزوجلّ ـ غافر کل ذنب الاّ من احدث دینا، او غضَب اجیرا اجره، او رجلٌ باع حُرّا خداوند بزرگ هر گناهی را می بخشاید مگر گناه کسی که (از پیش خود) دینی اختراع کند، یا کسی که مزد کارگری را (به عدل و تمام) نپردازد، یا کسی که انسان آزادی را (به بردگی بکشد و) به دیگری بفروشد.»
در این تعلیم والای محمدی به امام علی  بدترین و نابخشوده ترین گناهان، استثمار حق کارگر معرفی شده است. به بیگاری کشیدن، با دو شیوه انجام می شود: نخست اینکه آشکارا و با اعمال قدرت و مأموران سلاح به دست، کسانی به کارهایی وا داشته شوند؛ چنانکه در گذشته تاریخ این دست بیگاریها فراوان بوده است، و بویژه حاکمان خودکامه، انسان ها را برای ساختن کاخ ها و شهرها به بیگاری می کشیدند.

از شیوه های ستم بنیادِ اقتصادی که با هیچ عدل و تعادلی سازگار نیست، کم بها دادن به کار و کارهای مردم است

دیگر اینکه با برنامه ریزی کارخانه داران، نرخ دستمزدها را پایین نگهدارند، و با اتحاد و تبانی نگذارند کسی کارگری را با مزد بیشتری به کار گیرد. در این صورت کارگران برای رفع نیازهای ضروری خود و تهیه قوت لایموت، مجبورند کار کنند و با همین دستمزد کم بسازند؛ زیرا که هر کجا بروند آسمان همین رنگ است، و به مزد حقیقی و عادلانه خویش دست نمی یابند. در این فرض، گرچه بیگاری آشکاری دیده نمی شود و خود کارگر با پای خود به طرف کار می رود؛ لیکن در حقیقت بیگاری کشیدن است؛ زیرا که او مجبور است به همین دست مزد کم بسازد.
مفهوم «بخس» در گذشته و امروز: آیا می توان مفهوم بخس را که در قرآن آمده و در کلام امام  نیز بکار رفته است، در چهارچوب های روابط اقتصادی گذشته محدود ساخت، و کاستن ارزش واقعی مواد خام و کم بها دادن به کار انسان ها را که مفهوم «بخس» در روابط اقتصادی امروز دنیاست در نظر نیاورد؟ با توجه به اینکه استثمار در دنیای امروز و کارخانه داریهای گسترده جدید، بسیار گسترده تر و کوبنده تر است و وسائل ارتباطی جدید راه را برای تبانی و اتحاد علیه کارگران یا تولیدکنندگان مواد خام، بسیار هموار کرده است. از این رو کمبودداری و فقر در تمدن امروز بیشتر فاجعه بارتر و عمومی تر از تمدن های گذشته است. فقر و مشکلات اقتصادی بیش از یک میلیارد انسان، دلیل آشکار انواع ظلم های اقتصادی و رواداری «بخس» و کم بها دادن به کار و کالای انسان است.

  • محمد ملک محمودی

کارهایی که تا الان فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟


عبادت
به این فکر میکنی که همه کاراتو درست انجام میدی. نمازتو میخونی اخلاق خوبی داری از لحاظ اجتماعی هم در حد معقولی هستی. از اینکه همه میگن آدم خوبی هستی حس خوبی بهت دست میده تو همین حس رضایت هستی که یکباره از تلویزیون میشنوی یه شهید داره میاد. تلویزیون شروع میکنه از شهدا میگه از اینکه چه کارهایی کردن و کارهاشون چه آثاری داشته وقتی نتیجه کارشون را میشنوی دیگه آن حس رضایتو از خودت نداری. دیگه خودت را آدم خوبی نمیدونی. به این فکر میکنی که میشه تو هم به حس خوب اونا برسی؟ از این فکرت خوشت میاد. اما چطور؟

تا چند دقیقه پیش فکر میکردی همه کارات درسته. باید از کی بپرسی؟ یه چیزو میدونی اون حس خوب وقتیه که تو به خدا نزدیک بشی. کارهایی که تا الآن فکر میکنی تو را به خدا نزدیک میکنه را مرور میکنی. سردرگم میشی. بازم مثل همیشه که گیر میفتی میری سراغ خودش. حالا یه سۆال بزرگ داری که خدا باید جواب بده. چی کار کنی تا به خودش نزدیکتر بشی؟

از وسایلى که انسان را به خدا نزدیک مى‌کند و سبب شرافت و کرامت و منزلت در پیشگاه خدا مى‌گردد قرآن کریم است.در قرآن کریم، توسّل به اسماء الهى و صفات او در مقام دعا توصیه شده است «و لله الاسماء الحسنى فادعوه بها»( اعراف/ 18) (اسماء حسنا ویژه خداوند است پس خداوند را به وسیله آنها به خوانید) توسّل به دعاى صالحان که برترین نوع آن توسّل به ساحت پیامبران و اولیاى خاص او است تا براى انسان به درگاه الهى دعا کنند، در قرآن مىفرماید: «و لو انّهم اذ ظلموا انفسهم جاۆوک فاستغفروا اللّه و استغفرلهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً»( نساء/ 64) (کسانى که بر خویشتن ستم کردهاند به سراغ پیامبر مىروند و در آن جا هم خود طلب مغفرت و آمرزش کنند و هم پیامبر براى آنان طلب آمرزش کند در این موقع خدا را توبهپذیر و مهربان خواهند یافت.)

از دیگر وسایل نزدیکی به خدا وند در روایات این چنین آمده است:

عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد

الف: اطاعت خدا و اجراى فرمانهاى الهى

امام على (علیه السلام) در نهج البلاغه در خطبه 110 فرمود: «انّ افضل ما توسّل به المتوسلون الى اللّه سبحانه الایمان به و برسوله» یعنى بهترین چیزى که به وسیله آن مى‌توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکتهاى سازنده و مثبت، ایمان است .

شهدا
ب: جهاد در راه خدا

دومین وسیله، جهاد در راه خدا است: «و الجهاد فى سبیله فانه ذروة الاسلام؛ جهاد در راه خدا وسیله تقرّب به خداست» زیرا جهاد قلّه رفیع اسلام است. با بیان فلسفه جهاد به عنوان قلّه رفیع اسلام، استفاده مى‌شود جهاد در راه خدا باعث بقاء اسلام و رشد و بالندگى آن و وسیله عزّت و سر بلندى جامعه اسلامى است و بدون جهاد، حیات مکتب اسلام تضمین نخواهد شد.

 

ج: اخلاص

یکى از وسایل تقرّب به خدا کلمه اخلاص و شهادت به یگانگى خداست «و کلمة الاخلاص فانّها الفطرة، و کلمه اخلاص که هماهنگ با فطرت انسانى است » یعنى عبودیت و الوهیت مخصوص ذات پروردگار است و آدم مۆمن باید هرگونه شرک و بت پرستى را نفى نماید و همه کارها را فقط براى او انجام دهد. زیرا غیر خدا ارزش آن را ندارد که معبود انسان قرار گیرد.

بهترین چیزى که به وسیله آن مى‌توان به خدا نزدیک شد ایمان به خدا و پیامبر اوست. زیرا ریشه اصلى حرکتهاى سازنده و مثبت، ایمان است

د: برپادارى نماز

یکى از وسایل قرب به خدا نماز است که حضرت فرمود: «و اقام الصلوة فانها الملة، برپا داشتن نماز که حقیقت دین است» زیرا نماز پایه اصلى دین و ستون خیمه آن است.

 

و: روزه

یکى از وسایل تقرّب به خدا روزه ماه رمضان است «وصوم شهر رمضان فانّه جنّة من العقاب، روزه ماه رمضان که سپرى در برابر عقاب و کیفر است» از این که روزه را به عنوان سپر عقاب معرفى کرده است براى آن است که سرچشمه اصلى گناهان وسوسه هاى شیطان و از ابزار شیطان، هواى نفس است. در واقع روزه انسان را از جهان بهائم خارج و به سوى فرشتگان مى‌برد و او را به خدا نزدیک مى‌کند.

 

ه: صدقه پنهانى و آشکار

یکى از اسباب تقرّب به خدا صدقه پنهانى است «و صدقة السرّ فانها تکفّر الخطیئة و صدقة العلانیة فانّها تدفع میتة السوء، و صدقه پنهانى که کفّاره گناهان است و صدقه آشکار که از مرگهاى بد پیشگیرى مى‌کند.»

در نتیجه یه نظر میرسه که این کلام امام على« علیه السلام » که مى‌فرماید: « من احبّ ان یعلم کیف منزلته عندالله، فلینظر کیف منزلة الله عنده، فانّ کل من خیر له امران، امر الدنیا و الآخرة، فاختار امر الآخرة على الدنیا، فذلک الذى یحب الله و من اختار امرالدنیا فذلک الذى لا منزلته للَّه عنده »( هر کس مى‌خواهد بداندمنزلت او نزد خداى متعال چگونه است، باید ببیند منزلت خداى متعال نزد وى چگونه مى‌باشد؛ زیرا هر کس که مُخیّر گشته است بین دو امر: امر دنیا و آخرت. هر کس امرآخرت را بر دنیا مقدم داشته و اختیار مى‌کند، پس او خدا را دوست مى‌دارد، و هر کس امر دنیا را مقدم داشته و آن را برمىگزیند و اختیار مى‌نماید، پس خداى متعال رانزد وى منزلتى نیست) بهترین میزان برای سنجش خودمون برای نزدیکی به خداست.

  • محمد ملک محمودی

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود...فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!


می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود. همان دلهای بزرگی که جای من در آن است

آنقدر تنگ میشود که حتی یادت می رود من آنجایم. دلتنگی هایت را از خودت بپرس. و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم. هنوز خدایت همان خداست! هنوز روحت از جنس من است! اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی. نگران شکستن دلت نباش! میدانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.

و جنسش عوض نمی شود ... و میدانی که من شکست ناپذیر هستم ... و تو مرا داری ... برای همیشه!

چون هر وقت گریه میکنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ... چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم، صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام!

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ... می خواهم شاد باشی ... این را من می خواهم ... تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم) و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ... نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد. شبها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم! فقط کافیست خوب گوش بسپاری! و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن!

پروردگارت ...

  • محمد ملک محمودی

من آموختم هرگز برای آنچه دلم میخواهد با تعصب به خدا اصرار نکنم،چون برآنچه

پشت هر واقعه پنهان است واقف نیستم؛

 

آموختم خدا بنده گانش رابیش از حد تصور دوست دارد وهرگز برای بنده گانش کمتر از

عالیترین نمیخواهد....

  • محمد ملک محمودی

از خدا پرسیدم:

 خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟

 خدا جواب داد :

 گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،

 با اعتماد زمان حالت را بگذران

 و

 بدون ترس برای آینده آماده شو .

 ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .

 شک هایت را باور نکن وهیچگاه به باورهایت شک نکن .

 زندگی شگفت انگیز است

 فقط

 اگربدانید که چطور زندگی کنید

 مهم این نیست که قشنگ باشی ،

 قشنگ این است که مهم باشی!

 حتی برای یک نفر

 مهم نیست شیر باشی یا آهو

 مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی

 کوچک باش و عاشق...

 که

 عشق می داند آئین بزرگ کردنت را

 بگذارعشق خاصیت تو باشد

 نه

 رابطه خاص تو باکسی

  موفقیت پیش رفتن است

 نه

 به نقطه ی پایان رسیدن

 فرقى نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران...

 زلال که باشی، آسمان در توست

  • محمد ملک محمودی

می دانم هر از گاهی دلت تنگ می شود

همان دل های بزرگی که جای من در آن است،

آن قدر تنگ می شود که حتی یادت می رود من آنجایم.


دلتنگی هایت را از خودت بپرس و نگران هیچ چیز نباش!

هنوز من هستم.

هنوز خدایت همان خداست!

هنوز روحت از جنس من است!

اما من نمی خواهم تو همان باشی!

تو باید در هر زمان بهترین باشی.

نگران شکستن دلت نباش!

می دانی؟ شیشه برای این شیشه است چون قرار است بشکند.

و جنسش عوض نمی شود ...

و می دانی که من شکست ناپذیر هستم ...

و تو مرا داری ...برای همیشه!

چون هر وقت گریه می کنی دستان مهربانم چشمانت را می نوازد ...

چون هر گاه تنها شدی، تازه مرا یافته ای ...

چون هرگاه بغضت نگذاشت صدای لرزان و استوارت را بشنوم،

صدای خرد شدن دیوار بین خودم و تو را شنیده ام.

درست است مرا فراموش کردی، اما من حتی سر انگشتانت را از یاد نبردم!

دلم نمی خواهد غمت را ببینم ...

می خواهم شاد باشی ...

این را من می خواهم ...

تو هم می توانی این را بخواهی. خشنودی مرا.

من گفتم : وجعلنا نومکم سباتا (ما خواب را مایه آرامش شما قرار دادیم)

و من هر شب که می خوابی روحت را نگاه می دارم تا تازه شود ...

نگران نباش! دستان مهربانم قلبت را می فشارد.

شب ها که خوابت نمی برد فکر می کنی تنهایی ؟

اما، نه من هم دل به دلت بیدارم.

فقط کافیست خوب گوش بسپاری.

و بشنوی ندایی که تو را فرا می خواند به زیستن.....

  • محمد ملک محمودی


الهی دستم بگیر

 

 

الهی! اگر طاعت بسی ندارم در هر جهان جز تو کسی ندارم.الهی! تو دوستان را به دشمنانت می‌نمایی،درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و با وی چندان احسان کنی، مجلسش روضه رضوان کنی،


الهی! از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.



الهی! دستم گیر که دست آویز ندارم و عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.



الهی! خود را از همه به تو وابستم، اگر بداری تو را پرستم و اگر نداری خود پرستم نومید مساز بگیر دستم.



الهی! ای دورنظر و ای نیکو حضر و ای نیکوکار نیک منظر، ای دلیل هر برگشته، و ای راهنمای هر سرگشته، ای چاره ساز هر بیچاره و ای آرنده هر آواره، ای جامع هر پراکنده و ای رافع هر افتاده. دست ما گیر ای بخشنده بخشاینده.



الهی! کار آن دارد که با تو کاری دارد. یار آن که دارد چون تو یاری دارد. او که در هر دو جهان تو را دارد هرگز کی تو را بگذارد.



الهی! در سر گریستنی دارم دراز. ندانم از حسرت گریم یا از ناز.



الهی!
یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر وجان.



الهی! یکتای بی‌همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دل‌هایی،بتو رسد ملک خدایی.



الهی! نام تو ما را جواز، مهر تو ما را جهاز، شناخت تو ما را امان، لطف تو ما را عیان.



الهی! ضعیفان را پناهی. قاصدان را بر سر راهی. مومنان را گواهی. چه عزیز است آن کس که تو خواهی.



الهی! ای خالق بی‌مدد و ای واحد بی‌عدد، ای اول بی‌هدایت و ای آخر بی‌نهایت. ای ظاهر بی‌صورت و ای باطن بی‌سیرت، ای حی بی‌ذلت ای بخشنده بی‌منت، ای داننده رازها، ای شنونده آوازها، ای بیننده نمازها، ای شناسنده نامها، ای رساننده گامها، ای مطلع بر حقایق، ای مهربان بر خلایق، عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیب‌های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.



الهی! ای کامکاری که دل دوستان در کنف توحید توست و ای که جان بندگان در صف تقدیر تو است، ای قهاری که کس را به تو حیلت نیست، ای جباری که گردن کشان را با تو روی مقاومت نیست، ای کریمی که بندگان را غیر از تو دست آویز نیست. نگاه دار تا پریشان نشویم و در راه آر تا سرگردان نشویم.

  • محمد ملک محمودی
  • محمد ملک محمودی



 

 

توبه,توبه کردن,پذیرش توبه

توبه

 

توبه در لغت به معنای رجوع و بازگشت است. بازگشت در امور فیزیکی معنای روشنی دارد، یعنی این که انسان راهی را برود و سپس آن راه را بر گردد، اما در امور نفسانی و قلبی هم توبه معنای خاص خود را دارد، توبه یعنی روح و نفس انسان که مدتی از حیات خود را با یک سری از صفات و خصلت ها گذرانده و سپری کرده و با آن ها همدم بوده است، به دلیل یک انقلاب و تحول درونی آن ها را ترک کند و بر گردد.

 

مراحل توبه و پاکسازى

از نشانه‌هاى رحمت و لطف وسیع الهى، نعمت توبه و پذیرش توبه از سوى خداوند است، توبه به معنى ترک گناه، بازگشت به سوى خدا و عذرخواهى در پیشگاه خداوند است.

عذرخواهى بر سه گونه است؛

گاهى عذر آورنده مى‌گوید: من اصلاً فلان کار را انجام نداده‌ام. گاهى مى‌گوید: من به آن جهت این کار را انجام دادم. و گاهى مى‌گوید: این کار را انجام دادم ولى خطا کردم و بد کردم و اینک پشیمانم. این همان توبه است.

 

توبه در اسلام داراى شرایطى است؛ 1- ترک گناه، 2- پشیمانى از گناه، 3- تصمیم بر انجام ندادن دوباره گناه، 4- تلافى و جبران گناه.(1)

توبه همچون بیرون آوردن لباس چرکین از بدن و پوشیدن لباس پاک و تمیز است. توبه همچون شستشوى بدن آلوده و عطر زدن است.

قرآن در آغاز سوره هود مى‌فرماید:

و ان استغفروا ربکم ثم توبوا الیه (2)؛ و از پروردگار خود آمرزش بطلبید، سپس به سوى او بازگردید.

آوردن استغفار و توبه در یک آیه، حاکى از آن است که این دو با هم تفاوت دارند، اولى به معنى شستشو و دومى به معنى کسب کمالات است. انسان نخست باید خود را از گناهان پاک سازد و سپس خود را به اوصاف الهى بیاراید، نخست هرگونه معبود باطل را از قلب خود بزداید و سپس معبود حق را در آن جاى دهد، به قول حافظ:

تا نفس، مبرّا ز نواهى نکنى                          دل، آئینه نور الهى نکنى

 

استغفار و توبه در قرآن

توبه و استغفار در قرآن-در قرآن، ذات پاک خداوند، 91 بار غفور، «بسیار آمرزنده» و 5 بار غفّار، «بسیار بخشنده» یاد شده و در آیات بسیارى، مردم به استغفار و طلب آمرزش از درگاه خدا دعوت شده‌اند. و بیش از 80 بار سخن از توبه و پذیرش توبه به میان آمده است. در اینجا به ذکر چند آیه مى‌پردازیم:

 

1- والّذین اِذا فَعَلوا فاحِشَة اَو ظلموا اَنفُسهم ذکروا الله فَاستَغفروا لِذُنوبِهم(3)؛ و از نشانه‌هاى پرهیزکاران آن است که: هرگاه مرتکب عمل زشتى شوند، یا به خود ستم کنند، به یاد خدا مى‌افتند و براى گناهان خود از خدا طلب آمرزش مى‌کنند.

 

2- و من یَعمَل سُوء او یَظلِم نَفسَه ثُمّ یَستغفِرِ الله یَجد الله غَفوراً رَحیماً(4)؛ کسى که کار بدى انجام دهد، یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خداوند را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.

 

3- وعد الله الّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَهم مَغفِرةٌ و اجرٌ عظیم(5)؛ خداوند به آنها که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده‌اند وعده آمرزش و پاداش عظیمى داده است.

 

4- قُل یا عِبادِىَ الَّذینَ اسرفُوا على اَنفُسهِم لا تَقْنطوا مِن رَحمَة الله إنّ الله یَغفرُ الذُّنوبَ جَمیعاً إنَّه هو الغَفورُ الرّحیم(6)؛ بگو اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‌اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد و او بسیار بخشنده و مهربان است.

 

تعبیراتى که در این آیه آمده مانند: «بندگان من»، «ناامید نشوید»، «رحمت خدا»، «آمرزش همه گناهان»، «غفور و رحیم بودن خدا»؛ همه حکایت از وسعت دامنه استغفار و پذیرش توبه و گستردگى رحمت الهى مى‌کند، به خصوص تعبیر به "عبادى"؛ «بندگان من»، که بیانگر آن است که همه از خوب و بد، بندگان خدا هستند و خداوند به آنها آنچنان مهربان است که آنها را بندگان خودش خوانده است. بنابراین چشم‌انداز امید به آمرزش، بسیار وسیع و گسترده است.

5- و اِذا سَئَلکَ عِبادِى عَنّى فَانّى قَریبٌ اُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ اِذا دَعانِ فَلیَستجیبوا لِى ولیُؤمِنوا بى لَعلَّهُم یَرشُدون (7)؛ هنگامى که بندگانم از تو درباره من سوال کنند، (بگو) من نزدیکم به دعا کننده به هنگامى که مرا مى‌خواند پاسخ مى‌گویم، پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا راه یابند و به مقصد برسند.

 

 

توبه

توبه

 

از لطایف و نکات بسیار ظریف در نزدیک بودن خدا به انسان این که در این آیه خداوند هفت بار، امور را به ذات پاک خود، بدون واسطه نسبت داده است: بندگان من، درباره من، من نزدیکم، مرا مى‌خواند، من پاسخ مى‌گویم، دعوت مرا اجابت کند، به من ایمان آورد.

 

یار نزدیکتر از من به من است                                وین عجب بین که من از وى دورم

 

6- ... و تُوبُوا اِلى اللهِ جَمعیاً اَیُّها المُؤمِنون (8)؛ اى مؤمنان! همگى به سوى خدا باز گردید.

 

7- وَ هُو الّذى یَقبِلُ التَّوبَة مِن عِبادِه (9)؛ و خدا کسى است که توبه بندگانش را مى‌پذیرد.

 

8- ... اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابِین (449)؛ قطعاً خداوند توبه کنندگان را دوست دارد.

 

9- یا ایّها الَّذینَ آمَنوا تُوبُوا اِلَى اللهِ تَوبَةً نَصُوحاً(10)؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید توبه حقیقى و خالص کنید.

 

10- و هُو الَّذى یَقبلُ التَّوبَة عَن عِبادِه و یَعفُوا عَنِ السّیّئات (11)؛ او کسى است که توبه بندگانش را مى‌پذیرد و از گناهان مى‌گذرد.

 

11- اَفَلا یَتُوبُونَ اِلَى الله و یَستَغفِروُنَه و اللهُ غَفُورٌ رَحیم (12)؛ آیا توبه نمى‌کنند و به سوى خدا باز نمى‌گردند و از او طلب آمرزش نمى‌نمایند. خداوند آمرزنده مهربان است.

در این آیه با استفهام انکارى که بیانگر تاکید است، خداوند انسان‌ها را به سوى توبه و استغفار دعوت مى‌نماید و با ذکر دو صفت "غفور" و "رحیم" بودنش، عواطف آنها را تحریک مى‌نماید تا شاید به سوى خدا باز گردند و با آب استغفار، گناهانشان را بشویند و در پرتو توبه بر کمالات و فضایل انسانى خود بیفزایند.

 

توبه از دیدگاه روایات

با بررسى و تجزیه و تحلیل روایات مربوط به توبه و استغفار، مطالب متنوع و جامعى، پیرامون توبه به دست مى‌آید که در اینجا به طور خلاصه به بخش مهمى از آن مى‌پردازیم:

 

1- توبه راستین

توبه راستین پنج رکن دارد:

- ترک گناه.

- پشیمانى از گناهان سابق.

- تصمیم بر ترک گناه.

- جبران گناهانى که قابل جبران است با اداى حق الله و حق النّاس.

- استغفار با زبان.

 

توبه نصوح چیست؟

خداوند در قرآن کریم می فرماید:

تُوبُوا الى الله تَوبَة نَصُوحاً(13)؛ به درگاه الهى توبه نصوح کنید.

امام صادق علیه السلام در تفسیر واژه «نصوح» چنین فرمودند:هو الذَّنبُ الّذى لا یَعودُ فیه اَبداً(14)؛ آن توبه‌اى است که هرگز به آن گناه باز نگردد.

و امام هادى علیه السلام در معنى توبه نصوح فرمود:ان یکونَ الباطِنُ کالظاهِر و افضِل من ذلک (15)؛ توبه نصوح، آن است که باطن انسان مانند ظاهر بلکه بهتر از ظاهر باشد.

رسول خدا صلّى الله علیه وآله در معنى نصوح فرمودند:

ان یَتُوب التائِب ثمّ لایَرجع فى ذَنبٍ کما لایَعود اللَبن الى الضَّرع (16)؛ توبه کننده، هرگز به گناه باز نگردد، چنانکه شیر به پستان باز نمى‌گردد.

امام على علیه السلام در معنى نصوح مى‌فرماید:

نَدمٌ بِالقَلب و استِغفار باللّسان و القَصد على ان لا یَعود(17)؛ پشیمانى قلبى و عذرخواهى با زبان، و تصمیم جدى و مداوم بر ترک گناه.

 

2- شرائط صحت و کمال توبه

شخصى براى خودنمایى در محضر على علیه السلام گفت: "استغفر الله". حضرت على علیه السلام به او فرمود: مادرت به عزایت بنشیند آیا مى‌دانى استغفار (تنها به زبان نیست و) از درجه اعلى است؟ سپس فرمود: استغفار و توبه داراى شش رکن است:

- پشیمانى از گناهان قبل،

- تصمیم بر ترک گناه،

- اداى حق مردم،

- اداى حق الله،

- ذوب شدن گوشت بدن که از غذاى حرام روییده شده با حزن و اندوه،

- بدن سختى طاعت خدا را بچشد همانگونه که شیرینى گناه را چشیده است.(18) در این هنگام بگو: استغفر الله.(19)

جبران گناهان گاهى به مرحله‌اى مى‌رسد، که باید گناهان سابق را تبدیل به نیکى‌ها کند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلکه آثار درخشان کارهاى نیک را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر کسى مدت‌ها پدر یا مادرش را آزرده و اکنون توبه کرده، تنها قطع آزار کافى نیست. بلکه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران کند.

 

امام سجاد علیه السلام در مورد توبه فرمودند:

انّما تَوبَة، اَلعَمل و الرُّجوع عن الاَمر و لیستِ التَّوبة بِالکَلام (20)؛ توبه یعنى کار شایسته و بازگشت از انحراف، نه لقلقه زبان.

یکى دیگر از شرایط توبه، جبران ضایعات گناه است.

قرآن در این باره مى‌فرماید:

اِلاّ الَّذینَ تابُوا مِن بَعدِ ذلِک وَ اَصْلحوا؛ مگر کسانى که بعد از این توبه کنند و به اصلاح و جبران بپردازند.

جمله "واصلحوا" بیانگر این است که شرط مهم توبه اصلاح و جبران ضایعات گناه است.

یکى دیگر از شرایط کمال توبه اقرار به گناه است، تا آنجا که امام باقر علیه السلام فرمودند:

والله ما ینجو من الذّنب الاّ من اقربه؛ سوگند به خدا از گناه نجات پیدا نمى‌کند، مگر کسى که به گناه اعتراف کند.(21)

و حضرت على علیه السلام مى‌فرماید:

المُقرّ بالذَّنبِ تائِب (22)؛ اعتراف کننده به گناه، توبه کننده است.

 

3- انواع توبه و مراحل توبه

امام صادق علیه السلام در ضمن گفتارى در مورد توبه فرمودند:

و کل فرقة من العباد لهم توبة ... و توبة الخاص، من الاشتغال بغیر الله تعالى و توبة العام من الذنوب (23)؛ هر گروهى داراى یک نوع توبه هستند... توبه بندگان خاص و ممتاز، توبه کردن از لحظات غفلت از خدا و متوجه شدن به غیر خداست و توبه توده مردم، توبه از گناهان است.

 

مطلب دیگر این که، پشیمانى از گذشته و تصمیم بر ترک گناه،مرحله نخستین توبه است، مراحل دوم توبه آن است که توبه کننده از هر نظر به حالت روحانى قبل از گناه درآید.

همچون بیمار و کسى که تب دارد، که با خوردن دارو، تب او قطع مى‌شود، ولى بعد از این مرحله نیاز به داروهاى تقویتى دارد تا با استفاده از آنها، بنیه جسمى او به مرحله قبل از بیمارى برسد و شاید سخن امام باقر علیه السلام بر همین اساس باشد که فرمود:

التائِبُ من الذَّنب کَمَن لا ذَنبَ له و المُقیم على الذّنب و هو مستغفِرٌ منه کالمُستَهز(24)؛ توبه کننده از گناه همانند کسى است که گناه ندارد و آن کس که در گناه بماند و در عین حال استغفار کند همانند مسخره کننده است.

 

4- وسعت دامنه پذیرش توبه

چنانکه قبلاً ذکر شد، خداوند مى‌فرماید:

... لا تَقنطوا مِن رَحمَة الله اِنّ اللهَ یَغفِر الذُّنوبَ جَمیعاً(25)؛ از رحمت خدا ناامید نشوید، خداوند همه گناهان را مى‌آمرزد.

این آیه با صراحت بیان مى‌دارد که راه توبه به روى همه کس باز است. تا آنجا که نقل شده «وحشى» قاتل حضرت حمزه (علیه السلام) با شنیدن این آیه به حضور پیامبر (صلّى الله علیه وآله) آمد و اظهار توبه کرد.پیامبر اکرم (صلّى الله علیه وآله) توبه او را پذیرفت ولی فقط به او فرمود: از چشم من غایب شو، چرا که من نمى‌توانم به تو نگاه کنم.

 

رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) مى‌فرماید:

در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیک برخورد کن، و هرگاه گناهى کردى کار نیکى انجام بده که آن گناه را محو کند.

بعضى سؤال کردند: آیا این آیه درباره وحشى است یا شامل همه مسلمین مى‌شود؟ پیامبر (صلّى الله علیه وآله) فرمود: همه را شامل مى‌شود.(26)

وسعت و دامنه پذیرش توبه تا آنجاست که روایت شده: شخصى در محضر حضرت رضا (علیه السلام) گفت: خدا لعنت کند کسى که با على (علیه السلام) جنگید. امام رضا (علیه السلام) به او فرمود:

قل الاّ مَن تاب و اَصلح (27)؛ بگو مگر کسى که توبه کرد و خود را اصلاح نمود.

و این بیانگر لطف الهى نسبت به گنهکاران است اصولاً اسلام راه بازگشت به سوى خدا را به روى هیچ کس نمى‌بندد، حتى در مورد عذاب سخت شکنجه گران مى‌فرماید:

اِنّ الَّذینَ فَتَنُوا الْمُؤمِنینَ والمُؤمِناتِ ثُمَّ لَم یَتُوبُوا فَلَهم عَذابُ جَهنَّم(28)؛ براى آنان که زنان و مردان با ایمان را شکنجه دادند، ولى توبه ننمودند عذاب دوزخ است.

جمله "ثم لم یتوبوا" حاکى از پذیرش توبه شکنجه گران است.

 

5- محبت خاص خدا به توبه کنندگان

در قرآن مى‌خوانیم:

اِنَّ الله یُحِبُّ التَّوّابین(29)؛ خداوند قطعاً توبه کنندگان را دوست مى‌دارد.

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:هر گاه مردى در شب تاریک شتر و توشه‌اش را در سفر گم کند و سپس پیدا کند، چقدر خوشحال مى‌شود، خداوند بیشتر از او نسبت به توبه کننده فرحناک مى‌شود.(30)

و در سخن دیگر فرمودند:

الله افرح بتوبة عبده من العقیم الوالد، و من الضال الواجد، و من الظمان الوارد(31)؛ خداوند به توبه بنده‌اش فرحناک‌تر است از مرد عقیمى که داراى فرزند شود و از شخصى که گمشده‌اش را پیدا کند، و از تشنه‌اى که به آب مى‌رسد.

رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) فرمودند:هیچ موجودى در پیشگاه خدا، محبوب‌تر از مرد یا زن توبه کننده نیست.(32)

نیز فرمودند: التائبُ حَبیب الله (33)؛ توبه کننده، محبوب خدا است.

 

6- سرزنش از تاخیر توبه

انسان، هر لحظه مامور به توبه است و فرمان توبوا، «توبه کنید» او را به تعجیل در توبه دعوت مى‌نماید، بنابراین تاخیر در توبه تاخیر در انجام فرمان الهى است و چنین کسى در هر لحظه به عنوان ترک کننده فرمان خدا به حساب مى‌آید.

امام جواد علیه السلام مى‌فرماید:

تَاخیر التُّوبَة اِغتِرار، و طُول التَسویف حَیرَة(34)؛ تاخیر توبه نوعى غرور و بى‌خبرى و طولانى نمودن آن نوعى حیرت و سرگردانى است.

 

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

سه کار کفاره و جبران کننده گناه است: بلند سلام کردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیده‌اند.

مردى از امیرمؤمنان على علیه السلام درخواست موعظه کرد، آن حضرت به او فرمود:

لا تَکُن ممّن یَرجوا الا خِرة بِغَیر العَمَل و یُرَجِّى التَّوبَة بِطُول الاَمَل (35)؛ از کسانى مباش که بدون عمل، امید سعادت آخرت را دارند، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخیر مى‌اندازند.نیز فرمودند: لا دینَ لِمُسَوّف بِتَوبته(36)؛ آن کس که توبه را به آینده موکول مى‌کند، دین ندارد.

 

امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ایّاکَ و التَّسویف فَانَّه بَحرٌ یُغرَقُ فیه الهَلْکى (37)؛ از تاخیر انداختن (توبه) بپرهیز، زیرا تاخیر انداختن توبه (همچون) دریایى است که درمانده در آن غرق مى‌گردد.

باید توجه داشت که توبه هنگام مرگ، ارزشى ندارد، چنان که ایمان و توبه فرعون هنگام غرق شدن پذیرفته نشد و در آیه 18 سوره نساء به این مطلب تصریح شده است.

محمد همدانى مى‌گوید، از حضرت رضا (علیه السلام) پرسیدم: چرا خدا، فرعون را غرق کرد، با این که ایمان آورد و به توحید اعتراف کرد؟آن حضرت در پاسخ فرمود:

لانَّه آمَنَ عند رُؤیَة البَاءس، و الایمانُ عِند رؤیَةِ البَاسِ غَیر مَقبُول (38)و (39)؛ زیرا فرعون هنگام دیدن عذاب، ایمان آورد. و ایمان در این هنگام پذیرفته نیست.

و این را نیز نباید از نظر دور داشت که در روایات متعدد آمده هرگاه مؤمن گناهى مرتکب شود، تا هفت ساعت به او مهلت داده مى‌شود که اگر در این هفت ساعت توبه کرد، گناه او در نامه عمل ثبت نمى‌گردد، در بعضى از روایات به جاى هفت ساعت از صبح تا شب ذکر شده است، امام صادق علیه‌السلام فرمودند:

إنّ العبد اذا اذنب ذنباً اُجِّل من غَدوَةٍ الى اللیل فانْ استغفر الله لم یکتب علیه (40)؛ بنده وقتى که گناه کند، از بامداد تا شب مهلت دارد اگر در این مدت از درگاه خدا طلب آمرزش کرد، آن گناه بر او نوشته نشود.

 

7- نتایج درخشان توبه

توبه و قبولى توبه از نعمت‌ها و مواهب کم نظیر الهى است و داراى آثار و نتایج بسیار درخشانى است.توبه حقیقى آنچنان انسان گنهکار را دگرگون مى‌کند، که گویى اصلاً گناه نکرده است. چنانکه امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

التائب من الذنب کمن لا ذنب له (41)؛ توبه کننده از گناه مانند آن است که گناهى نکرده است.


توبه حقیقى موجب پرده‌پوشى و نابودى آثار گناه مى‌گردد، امام صادق علیه السلام فرمودند:

هنگامى که بنده توبه حقیقى کرد، خداوند او را دوست مى‌دارد، و در دنیا و آخرت گناهان او را مى‌پوشاند، هر چه از گناهان که دو فرشته موکل بر او برایش نوشته‌اند از یادشان ببرد و به اعضاى بدن وحى مى‌کند که گناهان او را پنهان کنید.و به نقاط زمین (که او در آن گناه کرده) فرمان مى‌دهد گناهان او را پنهان کنید.

فیلقى الله حین اَلقاه و لیس شَیى یَشهد علیه بشىء من الذّنوب (42)؛ پس توبه کننده با خدا ملاقات کند به گونه‌اى که هیچ چیز نیست که در پیشگاه خدا گواهى بدهد که او چیزى از گناه را انجام داده است.در آیه 8 سوره تحریم که به توبه نصوح امر شده، به پنج ثمره و نتیجه توبه حقیقى اشاره شده که عبارتند از:

1- بخشودگى گناهان.

2- ورود در بهشت پر نعمت الهى.

3- عدم رسوایى در قیامت.

4- نور ایمان و عمل، در قیامت به سراغ توبه کنندگان آمده و پیشاپیش آنها حرکت نموده و ایشان را به سوى بهشت، هدایت مى‌کنند.(43)

5- توجه آنها به خدا بیشتر مى‌گردد، و تقاضاى تکمیل نور و آمرزش کامل گناه خود مى‌کنند.

بطور خلاصه، توبه حقیقى انسان را محبوب خدا مى‌کند، آن هم به عنوان محبوب‌ترین بندگان، چنانکه امام کاظم علیه السلام مى‌فرماید:

و اَحَبّ العِباد الى الله تعالى المُفَتَّنون التَّوابون(44)؛ و محبوب‌ترین بندگان در پیشگاه خدا، آنهایى هستند که در فتنه (گناه) واقع شوند و بسیار توبه کنند.

و در روایت دیگرى از امام معصوم نقل شده (45) که خداوند به توبه کنندگان، سه موهبت عطا کرده که اگر یکى از آنها را به همه اهل آسمان‌ها و زمین مى‌داد همه آنها نجات مى‌یافتند:

1- بشارت به آنها که خداوند آنان را دوست دارد،(46) و کسى که خدا او را دوست بدارد او را عذاب نمى‌کند.

2- حاملین عرش خدا و ره‌یافتگان در جوار عرش کبریایى خداوند براى توبه کنندگان، طلب آمرزش مى‌کنند و مقامات عالى را براى آنها آرزو مى‌نمایند.(47)

3- گناهان توبه کنندگان به حسنات و پاداش‌ها، تبدیل مى‌گردد و خداوند به آنها نوید رحمت و امن داده است.(48)

در پایان بحث توبه، با امام سجاد علیه السلام همنوا شویم که در فرازى از مناجات خود از مناجات‌هاى پانزده‌گانه‌اش به پیشگاه خداوند چنین عرض مى‌کند:

الهى انت فَتَحت لِعبادک باباً الى عَفوِک، سمّیتَه التّوبه، فقلت: توبوا الى الله توبة نصوحاً، فما عذر مَن اغفل دخول الباب بعد فتحه؟ (49)؛ اى خداى من! تو آن کسى هستى که درى به سوى عفوت براى بندگانت گشوده‌اى و نام آن را توبه نهاده‌اى و (در قرآن) فرموده‌اى: به سوى خدا باز گردید و توجه خالص کنید، اکنون عذر کسانى که از وارد شدن به این در گشوده غفلت کرده‌اند، چیست؟

 

جبران گناه

در توبه یکى از ارکان مهم، جبران گناه است، که موجب شستن آثار گناه شده و زدودن رسوبات گناه مى‌گردد.از این جبران، در اسلام با عنوان «کفارات و تکفیر» «پوشاندن و پاک کردن» یاد مى‌شود.«تکفیر» در مقابل «اِحباط» است، احباط یعنى انسان با ارتکاب گناه، کارهاى نیک خود را پوچ و بى اثر کند، ولى تکفیر یعنى انسان با کارهاى نیک، آثار گناهان از چهره جان خود بزداید، به عبارت روشن‌تر توبه داراى دو مرحله است:

1- قطع و ترک گناه (پاکسازى).

2 - تقویت جان با اعمال نیک (بهسازى).

همانند بیمارى که درمان او داراى دو بعد است، یکى خوردن داروى‌هاى درمان کننده،دوم خوردن داروهاى نیروبخش، تا آثار و ضایعات بیمارى را از بین ببرد.جبران گناهان گاهى به مرحله‌اى مى‌رسد، که باید گناهان سابق را تبدیل به نیکى‌ها کند. یعنى نه تنها آثار گناه را از لوح دل بشوید، بلکه آثار درخشان کارهاى نیک را جایگزین آن بنماید. به عنوان مثال اگر کسى مدت‌ها پدر یا مادرش را آزرده و اکنون توبه کرده، تنها قطع آزار کافى نیست. بلکه باید با شیرینى محبت خود، تلخى آزار را جبران کند.

 

 

توبه,توبه کردن,پذیرش توبه

توبه

 

جبران گناه از دیدگاه قرآن

 

- و یَدْرؤُونَ بِالحَسَنَةِ السَّیّئة (50)؛ (اندیشمندان) با کارهاى نیک، کارهاى بد خود را از بین مى‌برند.

- اِلاّ مَن تابَ و آمن و عَمل صالِحاً اُولئِک یُبدِّل الله سیِّئاتِهم حَسَنات (51)؛ مگر کسى که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، که خداوند گناهان این گروه را به حسنات تبدیل مى‌کند.

- و اَقِم الصَّلوةَ طَرَفَى النَّهار و زُلَفاً مِنَ اللیل اِنَّ الحَسَنات یُذهِبْن السَّیّئات (52)؛ نماز را در دو طرف روز و اوایل شب برپا دار، چرا که نیکى‌ها، بدى‌ها را بر طرف مى‌سازد.

 

- اِنْ تَجتَنِبُوا کَبائِرَ ما تَنهَون عَنه نُکَفِّر عَنکُم سیِّئاتِکم (53)؛ اگر از گناهان کبیره‌اى که از آن نهى شده‌اید، اجتناب کنید گناهان کوچک شما را مى‌پوشانیم.

- والَّذینَ آمَنوا و عَمِلوا الصّالِحاتِ لَنُکَفِّرنَّ عَنهُم سَیِّئاتِهم(54)؛ کسانى که ایمان آورده و عمل صالح انجام دادند، قطعاً گناهان آنان را مى‌پوشانیم.

 

منظور از پوشاندن گناه چیست؟

- ... فَالَّذینَ هاجروا وَ اُخرِجوا مِن دِیارِهم و اُوذوا فى سَبیلى و قاتَلوا وَ قُتلوا لاُکَفِّرنَّ عَنهم سَیِّئاتهم (55)؛ پس آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانه‌هاى خود بیرون رانده شدند، و در راه من آزار دیدند و جنگ کردند و کشته شدند سوگند یاد مى‌کنم که گناهان آنها را مى‌پوشانم و محو مى‌کنم.

از آیات فوق چنین نتیجه مى‌گیریم که:

توبه‌اى مورد قبول است و موجب محو گناهان مى‌گردد که با ایمان، عمل صالح، نماز، هجرت، جهاد و شهادت همراه باشد وگرنه ضایعات گناهان سابق، جبران نخواهد شد.

 

جبران گناه از دیدگاه روایات

در روایات بطور صریح تاکید شده که در توبه ترک گناه و پشیمانى، کفایت نمى‌کند. بلکه باید آثارى را که گناهان در زندگى انسان پدید آورده‌اند با کارهاى نیک، جبران و اصلاح نمود.

این جبران در چهره‌هاى مخصوصى بروز مى‌کند، تا عامل تربیت و تکامل انسان گردد. براى تکمیل این بحث، به روایات زیر توجه کنید:

- رسول اکرم (صلّى الله علیه وآله) مى‌فرماید:

اتَّقِ الله حیث کنت و خالط الناس بخلق حسن و اذا عملت سیئة فاعمل حسنة تمحوها(56)؛ در هر جا هستى، از خدا بترس و با مردم با اخلاق نیک برخورد کن، و هرگاه گناهى کردى کار نیکى انجام بده که آن گناه را محو کند.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

التّائب إذا لم یَستبن اثر التّوبة فلَیس بِتائب: یرضى الخصماء و یُعید الصّلوات و یتواضع بین الخَلق یتّقى نفسه عن الشهوات(57)؛ هرگاه نشانه‌هاى توبه، از توبه کننده آشکار نگردد، او توبه کننده حقیقى نیست. (آشکار شدن نشانه‌هاى توبه این است که:) آنها را که ادعاى حقى بر او دارند راضى کند، نمازهاى قضا شده‌اش را اعاده نماید، در برابر مؤمنان متواضع باشد، و خود را از طغیان هوس‌هاى نفسانى حفظ نماید ...

- امیرمؤمنان على علیه السلام فرمودند:

ثَمَرة التّوبة إستدراک فَوارط النّفس (58)؛ میوه و اثر توبه، جبران ضایعات نفس است.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ما احسن الحَسنات بَعد السّیئات (59)؛ چقدر کارهاى نیک، بعد از گناهان شایسته و زیبا است.

- امام کاظم علیه السلام فرمودند:

من کفارات الذّنوب العِظام إغاثة المَلهوف و التّنفیس عن المَکروب (60)؛ از کفارات گناهان بزرگ، پناه دادن به انسان‌هاى پریشان و گرفتار و زدودن اندوه از اندوهگین است.

 

- شخصى از رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) پرسید: کفاره گناه غیبت چیست؟

حضرت فرمودند:تَستَغفر لِمَن إغتَبته (61)؛ براى کسى که او را غیبت کرده‌اى، از خدا طلب آمرزش کن.

- امام باقر علیه السلام مى‌فرماید:

ثلاث کفّارات: إفشاء السّلام و إطعام الطّعام و التّهجُد باللّیل و النّاس نیام (62)؛ سه کار کفاره و جبران کننده گناه است: بلند سلام کردن، اطعام دادن، نماز شب و عبادت در آن هنگام که مردم خوابیده‌اند.

- امام باقر علیه السلام فرمودند:

اربع مَن کنّ فیه و کان مِن قَرنه الى قَدمه ذُنوباً بَدّلها الله حَسنات: الصِّدق والحَیاء و حُسنُ الخُلق و الشّکر(63)؛ اگر کسى داراى چهار خصلت باشد هر چند از سر تا قدمش را گناه فرا گرفته باشد خداوند آن گناهان را به نیکى تبدیل مى‌کند:

راستگویى، شرم و حیا، نیک خلقى، روحیه شکرگزارى.

- شخصى به حضور رسول خدا (صلّى الله علیه وآله) آمد و عرض کرد: گناهانم بسیار شده‌اند و اعمال نیکم اندک است. پیامبر اکرم فرمود:

اکثر السّجود فانّه یحطّ الذّنوب کما تحطّ الرّیح وَرق الشجر (64)؛ سجده‌هاى بسیار بجا بیاور چرا که سجده، گناهان را آنچنان مى‌ریزد که باد، برگ‌هاى درخت را مى‌ریزد.

 

هماهنگى جبران با گناه

جبران گناه، با کارهاى نیک، ممکن است به صورت‌هاى گوناگون مانند کمک‌هاى مالى، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن، شب زنده‌دارى و ... انجام گیرد، ولى مناسب آن است که جبران هر گناه متناسب با همان گناه باشد. مثلاً بى‌حجابى و ناپاکى را با حفظ کامل عفت و پاکدامنى، جبران کرد. گناه غیبت را با کنترل و مراقبت زبان، جبران نمود. گناه ظلم و بى رحمى را با احسان به مظلومان و دستگیرى از بینوایان، تلافى نمود. گناه چشم‌چرانى را با عفت چشم و نگاه‌هایى که براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و به چهره عالم و نگاه به چهره پدر و مادر، جبران نمود. چنانکه از بعضى روایات این مطلب استفاده مى‌شود؛

 

امام صادق علیه السلام مى‌فرماید:

کفارة عمل السّلطان قَضاء حوائِج الاِخْوان (65)؛ کفاره و جبران (گناه) کارمندى حاکم ظالم، رسیدگى و برآوردن نیازمندى‌هاى برادران(مردم) است.

  • محمد ملک محمودی

طرح قالب:محمد ملک محمودی